صرف نظر کردن از جان یا مال یا چیزهای دیگر در راه کسی یا برای رسیدن به مقصودی، برای مثال یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند / تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (سعدی۲ - ۶۳۲)
صرف نظر کردن از جان یا مال یا چیزهای دیگر در راه کسی یا برای رسیدن به مقصودی، برای مِثال یار آن بُوَد که مال و تن و جان فدا کند / تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (سعدی۲ - ۶۳۲)
زشت گرداندن بدریخت کردن، دست بردن در نوشته دیگری بصورت زشتی درآوردن، روح انسان راپس از مفارقت از بدن ببدن حیوانی در آوردن، شخصی را تبدیل بشیئی کردن: چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زهره کرد. (مثنوی)
زشت گرداندن بدریخت کردن، دست بردن در نوشته دیگری بصورت زشتی درآوردن، روح انسان راپس از مفارقت از بدن ببدن حیوانی در آوردن، شخصی را تبدیل بشیئی کردن: چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زهره کرد. (مثنوی)